الوجوه و النظائر فی القرآن، مؤلف محمد بن حسین دامغانی، به تصحیح دکتر اکبر بهروز، چاپ دانشگاه تبریز، سال 1366 شمسی *** قاموس قرآن، مؤلف:فقیه دامغانی، مترجم، کریم عزیز نقش، چاپ انتشارات بنیاد علوم قرآن، سال 1361 شمسی
از جمله علوم قرآنی، وجوه و نظایر کلمات قرآنی است، اگر چه تاکنون بصورت علمی مستقل شناخته نشده است، اما بعضی بر آنند که از متفرعات علم تفسیر است، چنانکه در تفاسیر متقدمین چون کشف الاسرار و غیر آن گاه مواردی مشاهده میشود که مفسر قبلا وجود و معانی مختلف کلمهای را مورد بحث قرار داده و آنگاه به تفسیر آیه مزبور پرداخته است.اما بعدها با گسترش معارف قرآنی، کتبی مستقل در این باب نگارش یافت:مقاتل به سلیمان، ابن جوزی، ابن دامغانی، ابن فارسی و جیش تغلیسی...از جمله اولین گردآورندگان وجوه و نظایر قرآن هستند.
اصطلاح«وجوه»، به معانی گوناگونی که واژههای مشترک دارند اطلاق میشود و اصطلاح «نظایر»به واژههایی که از نظر لفظ نظیر هم باشند.به عبارت دیگر نظایر، اسم الفاظ میباشد و وجوه اسم معانی است.
دو کتاب مورد نظر که در پی معرفی آن هستیم در علم وجوه و نظایر است و مؤلف آنها محمد بن حسین دامغانی.
کتاب به دلیلی که در ابتدای آن مذکور است فاقد مشخصات کتابشناسی نسخهها و زندگی و شرح احال مؤلف و مقدمه و موارد قابل توضیح دیگر میباشد.
ابن دامغانی در کتاب خود وجوده مختلف 642 کلمه قرآنی را به ترتیب حروف معجم مورد بررسی قرار داده است و برای هر وجه یک یا چند آیه قرآنی بعنوان شاهد ذکر میکند.محمد بن حسین دامغانی دلیل تألیف کتاب خود را تأمل در وجوه القرآن مقاتل بن سلیمان و نواقص و فروگذاری از بعض وجوه قرآن دانسته است.
از مزایای کتاب که اهمیت کار مصحح را دو چندان میکند، آوردن اختلاف نسخ ذیل پاورقی است، امید که در چاپهای بعدی نواقص کتاب مرتفع گردد.
قاموس قرآن ترجمه کتاب فوقالذکر«الوجوه و النظائر فی القرآن»است، مترجم آن آقای کریم عزیزی نقش، از متن مورد اصلاح و تنقیح عبد العزیز سید الاهل از علمای معاصر لبنان به سال 1389 هجری استفاده نموده است.
اصلاحاتی که توسط عبد العزیز سید الاهل صورت گرفته شامل این امور است:حذف واژههای تکراری، اشاره به آراء و نظریات برخی ازم فسران در پاورقی، بازگرداندن واژهها به اصل و ریشه آنها.مترجم نیز بر وجوه ذکر شده از دیگر کتب وجوه و النظایر مواردی را بر آن افزوده است.
در مجموع 535 کلمه قرآنی(از مجموع 642 مورد)وجوه آن ترجمه شده است که کاستی 107 مورد دیگر نتیجه اصلاح و تنقیح مصحح میباشد.
در دو کتاب مذکور هیچگونه اشارهای به زندگی مؤلف نشده است، در این مختصر به علت اهمیت وجهه علمی فقیه دامغانی گوشههائی از زندگی وی را با توجه به منابع موجود بررسی و عمده مآخذ موجود در زندگی وی را نیز در انتها میآوریم.
حسین بن محمد بن ابراهیم دامغانی، معروف به فقیه دامغانی، ابن دامغانی، قاضی القضات دامغانی و دامغانی کبیر، کنیهاش ابو عبد اللّه ملقب به عمید الملک، و نام کاملش قاضی القضات ابو عبد اللّه محمد بن الحسین بن عبد الوهاب بن حمویه الدامغانی است، وی از خاندان معروف به «دامغانیان»میباشد که در رأس آنها قاضی القضات ابو علی محمد بن علی بن محمد دامغانی است که مدتی به شغل قضاوت در بغداد اشتغال داشته است.این خاندان مدت 300 سال نسل اندر نسل مشاغل دولتی و قضاوت دربار خلفای بغداد را عهدهدار بودند.
علامه فقیه قزوینی در یادداشتهای خود ضمن اشاره به این خانواده یادآور شده که در پشت کتاب الجواهر المضیئه با مرکب سرخ این خانوادذه را گرد آوردهاند، متأسفانه بدان کتاب دست نیافتیم.
باری قاضی القضات دامغانی به سال 398 یا 400 در دامغان ولادت یافت، آنگاه رهسپار نیشابور شد و علوم و معارف را در آنجا فرا گرفت.
مذهب وی حنفی و از شیوع این مذهب بشمار میرفته است.در سال 418 یا 419 مقیم بغداد شد و شغل قضاوت را به سال 429 عهدهدار گشت و مدت 30 سال در این منصوب بود.وی بعد از مرگ ابن ماکولا در ذیالقعده سال 447 و در زمان القائم بامراللّه(سلطان طغرل بیک) قاضی القضاة شد.
از جمله بزرگان معاصر وی امام الحرمین جوینی و ابو اسحق شیرازی-که با وی معاشر و مباحث بوده
است-و جار اللّه زمخشری، را میتوان نام برد.
وی را به حسن سیرت، رعایت امانت، زیادی عبادت، فصاحت در گفتار، دیانت و تواضع بیش از اندازه، عقل وافر، فضل کامل، مکرم به اهل علم، عارف به حدود مردم، سدید الرأی...ستودهاند.
آثار بجامانده از ابن دامغانی، خود دلیل روشنی است بر فضل و اندازه دانش وی، او مسلط برقرار و علوم قرآنی بود.صاحب تذکرة الحفاظ وی را حافظ قرآن نیز میداند.
سرانجام در سن 80 سالگی و در 24 رجب سال 478 هجری قمری به دنبال عمری تلاش علمی دار فانی را وداع گفت.مرگ وی با امام الحرمین جوینی در یک سال اتفاق افتاد و مقبره او نیز در مشهد ابن حنیفه است.
1-الوجوه و النظائر فی القرآن:این کتاب به اسامی متعدد ذکر شده است و نسخ گوناگونی از آن نیز در کتابخانههای دنیا موجود میباشد.در این باب به مقاله جناب دکتر اکبر بهروز در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز(شماره 8 سال 20، بهار 1345)مراجعه نمایید.
2-شرف العروس و انس النفوس:در الذریعه و نیز معجم المؤلفین، نام کتاب سوق العروس و انس النفوس ضبط گردیده است.کتاب به زبان عربی و در تصوف و مکاتب آن به شکل مجالس وعظ به همراه شواهدی از شعرای عرب نوشته شده است.دکتر اکبر بهروز، نسخهای از کتاب مذکور را در کتابخانه توپقاپی سرای استانبول به شماره 1557 دیدهاند.
3-مختصر الحاکم فی فروع الفقه:در کتاب هدایة العارفین، شرح مختصر الحاکم فی فروع الفقه ذکر شده است.
4-مسائل الحیطان و الطرق.
نکته آخر اینکه در کتب ترجمه و تاریخ، وقایع و حوادثی را از وی نقل کردهاند، از جمله:اسلام آوردن یحیی بن عیسی بن جزله طبیب به دست قاضی دامغانی و تفویض کتاب سجلات خود به ابن دامغانی و دیگر دیدار با جار الله زمخشری و پرسیدن علت قطع پای جار الله است که بطور مفصل در نامه دانشوران ذیل زندگی جار الله زمخشری مندرج است.
در ختام منابع و مآخذ دیگری که در باب آثار و احوال ابن دامغانی نگاشته شده است نقل میشود:
1-اعلام خیر الدین زرکلی، ج 6، ص 276.
2-انساب، سمعائی، جزء 5، طبقه اولاء، ص 289.
3-البدایة و النهایه، ابن کثیر، بیروت، دار الفکر، ج 6، ص 119 و 81 و 70 و 183.
4-تذکرة الحفاظ، ذهبی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ج 3 و 4 و ص 145 و 1323.
5-تاریخ خلفا، سیوطی، مصر، مطبعة السعاده، ص 423.
6-تاریخ سلسله سلجوقی، بنداز اصفهانی، ترجمه محمد حسین جلیلی، بنیاد فرهنگ، ص 159 و 21 و 41 و 92-58.
7-تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، بیروت، دار الکتاب العلمیه، ج 3، ص 109.
8-تجارب السلف، هندو شاه نخجوانی، بکوشش عباس اقبال، انتشارات طهوری، ص 263.
9-الحوادث الجامعة، ج 81.
10-الجواهر المضیئة، ج 1 ص 215 و ص 541.
11-روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، قم، مکتب اسماعیلیان، ج 1، ص 258 و 240.
12-الذریعه، شیخ آغا بزرگ طهرانی، ج 11، ص 273 و ج 12، ص 256.
3-سعد السعود، ابن طاووس، بیروت، ص 259.
14-شذرات الذهب، ج 3، ص 362.
15-العسجد المسبوک، الملک الاشرف الغسانی.
16-کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج 2، ص 1067 و هدایة العارفین، ج 6، ص 71 و ج 5، ص 290.
17-معجم البلدان، یاقوت حموی، دار الاحیاء التراث العربی، ج 2، ص 233.
18-معجم المولفین، عمر رضا کحاله، دار الاحیاء التراث بیروت، ج 4، ص 44.
19-یادداشتهای قزوینی، بکوشش ایرج افشار، انتشارات علمی و فرهنگی تهران، ج 3 و 4 ص 240.